لبخند و گریه

لبخند و گریه صفحه اصلي تماس با ما عناوين مطالب
جديدترين مطالب بوگاتي طلايي سرمايه دار سعود فقر از دیدگاه دکتر شریعتی عنوان ندارم کسی مشکلی داره بگه نگاه کن که..... انتظار عشق یعنی عزيــــــزم ... نقطه ته خط ! بدون شرح...... با رفتن او به چه میخندیتو؟ عجب روزگاریه.....!@! گفتم و گفتند : ) حرف های نگفته ... برو و خوش باش حکم دلتنگی......... بازی حکم... نفس های من به سلامتی تو لبخند لينک دوستان ͽ.ʟǟɮӄɧǟռɖ.ͼ دنیای شادی دخترونه & پسرونه فریاد بی صدا باران شمیم اثارمن ردیاب جی پی اس ماشین ارم زوتی z300 جلو پنجره زوتی تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان لبخند و گریه و آدرس smile-cry.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. demochat.ir دمو چت لينک هاي روزانه عینک ویفری اصل دنیای شادی دخترونه & پسرونه اثارمن شمیم باران فریاد بی صدا حواله یوان به چین خرید از علی اکسپرس دزدگیر دوچرخه	آسمون... اگر کسی نیست که بهش فکر کنی به آسمون فکر کن چون تو آسمون یکی هست که همیشه به تو فکر میکنه... [ چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, ] [ 23:9 ] [ нΛ௱ƐÐ ] تاریکی شب... نسلی هستیم که روزها می خوابیم و شب ها بیداریم چون تاریکی شب برامون قــابــل تحمل تر از تاریکی ر وزهامونه... [ چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, ] [ 23:9 ] [ нΛ௱ƐÐ ] بدترین قصه... . بهترین قصه ی دنیا عشق است و بدترین آن عادت... اما بدتر از همه عادت به کسی است که روزی عاشقش بودی... [ چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, ] [ 23:8 ] [ нΛ௱ƐÐ ] کابوس... کابوس امشبم شده ای تو؛ دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد و حال میگوید برو... تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم! [ چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, ] [ 23:1 ] [ нΛ௱ƐÐ ] اعتماد... در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن آیینه با تمام یک رنگیش دست چپ و راست را به تو اشتباه نشان می دهد... [ چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, ] [ 23:0 ] [ нΛ௱ƐÐ ] شیشه ای که میشکند... یک نفر می پرسد که چرا شیشه شکست؟! مادری می گوید:((شاید این دفع بلاست...)) یک نفر زمزمه کرد: ((باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان امد ، شیشه پنجره را زود شکست.)) کاش امشب که دلم مثل ان شیشه مغرور شکست ، عابری خنده کنان می امد ، تکه ای از ان را بر می داشت ، مرهمی بر دل تنگم می شد. اما امشب دیدم ، هیچ کسی هیچ نگفت... قصه ام را نشنید... از خودم می پرسم ، ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کم تر بود...؟!!! [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:9 ] [ нΛ௱ƐÐ ] بوسه اَز بوسهــ هـــآی قُلـآبی تِلِفُنیـــ خَستهـــ شُدَمـــ اَز بغَلـــ هـــآی مُحکَمــ اِســ اِمـــ اِسیـــ اَز عِشقـــ بــــآزی از هَمهـــ خَستِهـــ اَمـــ تــــو کِنــــآرَم بــــآَش هَــــوآی تَنَتـــ کـــــآفی اَستـــ... [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:8 ] [ нΛ௱ƐÐ ] عشق عشقتـــ رآ پنهآטּ میڪنـے ڪـہ مرכآنگیتـــ פֿـכشـہ כـار نَشـوכ ! اَפֿـمـ میڪنـے ڪــــہ مهربآنیَتـــ رآ پنهـــــآטּ ڪنے ! مَـرآ " شُمــآ " פֿـَطآبـــ میڪُنے ڪِـہ هَوآیے نشَومـ ! اَمـآ نمــیـכانـے ! نمـیــכانے ڪـــہ چقَـכر ایــטּ هـآ بـہ تـو مـے آینـכ ! و مـَـטּ כیــوانـہ تـَر میشوَمـ [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:7 ] [ нΛ௱ƐÐ ] گنجشک و خدا ... روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا میگرفتندو خدا هر بار به فرشتگان اینگونه میگفت: می آید،من تنها گوشی هستم که غصه هایش را میشنودو یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه میدارد. و سر انجام روزی گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.فرشتگان چشم به لبهایش دوختند،گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:"با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست" گنجشک گفت:"لانه کوچکی داشتم،آرامگاه خستگیهایم بود و سر پناه بی کسی ام.تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه را بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:"ماری در راه لانه ات بود.خواب بودی.باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود. خدا گفت:"و چه بسیار بلا ها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت.های های گریه اش ملکوت خدا را پر کرد. [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:7 ] [ нΛ௱ƐÐ ] عشقم مـــذکر عزیــــز : " مـــــ♥ــــرد " بـــاش ! زمیــــن به مــــرد بودنـ ــــت نیــــاز داره ! مــــرد باش ؛ نـــه فقط با جســ♥ــمت ! مـــــرد بــــاش با نگــــاهت ، با احســ♥ــاست ، . . . ! مردونه حــــــرف بزن ، مــــ♥ـــــردونه بخنــــــد ، مردونه گریــــــه کن ، مــــــردونه عشـــ♥ـــق بورز ، مردونه ببــــــــخش ، . . . ! مرد بــــــاش و هیچ وقت نامـــ♥ــردی نکن ؛ مخصوصـــــا در حق کســـــی که باورت کـــ♥ـــرده و بهـــــت تکیـــــه کرده..... [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:5 ] [ нΛ௱ƐÐ ] عشق بی همتا... بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته آسمان پر باران چشم هایم بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟ [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:4 ] [ нΛ௱ƐÐ ] ... عضی وقتهــآ... از شدت دلتنگیــــ ، گریهــ کهــــ هیچ...!!! دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛ هــآی هــــآی بمیــــری...! دل اگر بســــــتی ، محـــــــکم نبند! مراقب باش گره کور نزنی...! او میـــــــــــــــــــــــرود! آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!! نــذر ڪـرכه ام اگـر نیآیـے ، پیـآכه از یآכت بــِروَمـ ...! [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 22:3 ] [ нΛ௱ƐÐ ] چــِــقـــَـدر بـــــآیـــَــد بـــُــگـــــذَرَد ؟؟؟ چــِــقــَـدر بـــــآیــَـد بــُــگـــَـذَرَد ؟؟؟ تـــــآ مــَـنــــ دَر مـــُـــرورِ خــــآطــِــرآتــَـــمـــ وَقـــــتــیـــــ اَز کــِــنــارِ تــُــو رَد مــــیـــ شـــَــوَمــــ . تــَــنــَـمــــ نــَـــلــَـــرزَد … بــــُـــغـــضــَــمــــ نــَــگـــــیــرَد … [ پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ] [ 21:58 ] [ нΛ௱ƐÐ ] بزرگا مگر می توان شیرینی عشق تو را چشید و از تو روی گردان شد ؟ مگر می توان لذت همجواری با تو را درک کرد و میل جای دیگر داشت ؟ [ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:56 ] [ нΛ௱ƐÐ ] دلتنگی های من دلتنگی های من به تو رفته اند… آرام می آیند در سینه می نشینند.. دیگر نمیروند… [ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:55 ] [ нΛ௱ƐÐ ] دوستی تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من . . . [ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:54 ] [ нΛ௱ƐÐ ] شکستم کســــی چهـ میـــــداند کهـ امـــــروز چند بار فــــــرو ریختمــ از دیدن کســــی کهـ تنهــــــا لباسشـ شبیهـ تــــــــو بود... [ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:52 ] [ нΛ௱ƐÐ ] میدونم میدونم فـرقی نداره واســت عــاشق بودن من میدونم واســت یــکی شـد بودن و نبـودن من میدونم دوســـم نـداری مـثـل روزای گـذشته من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته امـا روح من یه دریـاست پره از موج و تلاطم ساحلش تویی و مـوجاش خنجر حـرف های مـردم آخ که چه لـذتی داره نـاز چشمــاتو کـشیدن رفتن یه راه دشــوار واسـه هـرگـز نرسیـدن [ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:52 ] [ нΛ௱ƐÐ ] عشق عشقتـــ رآ پنهآטּ میڪنـے ڪـہ مرכآنگیتـــ פֿـכشـہ כـار نَشـوכ ! اَפֿـمـ میڪنـے ڪــــہ مهربآنیَتـــ رآ پنهـــــآטּ ڪنے ! مَـرآ " شُمــآ " פֿـَطآبـــ میڪُنے ڪِـہ هَوآیے نشَومـ ! اَمـآ نمــیـכانـے ! نمـیــכانے ڪـــہ چقَـכر ایــטּ هـآ بـہ تـو مـے آینـכ ! و مـَـטּ כیــوانـہ تـَر میشوَمـ *بیا وبم* [ چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:51 ] [ нΛ௱ƐÐ ] دلتنگــــی ات را دوست دارم! دلتنگــــی ات را دوست دارم! قهــر که می کنی نمی رنجــــم! سکـــوتت را با جان و دل می پـــــذیرم! فقـــط باش... بین تــو و خوشبختــــی انتخابِ من همـــــان همیشگــــی ست!..♥ [ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, ] [ 15:1 ] [ нΛ௱ƐÐ ] زیـــباست زیـــباست احســــاسم را میـگـویــم نـــازک است دلـــــم را می گـویم گــاه شیـــرین است تنـــهـاییـــم را می گـویم [ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:49 ] [ нΛ௱ƐÐ ] باران که میبارد باران که میبارد دلم برایت تنگ تر میشود؛ راه می افتم بدون چتر من بغض میکنم، آسمان گریه [ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:58 ] [ нΛ௱ƐÐ ] به سلامتي تو . . . به سلامتي تو . . . تويي که الان پشت مانيتور قوز کردي . . . تويي که الان دلت واسه يه بي معرفت تنگه . . . تويي که ميخواي بهش زنگ بزني ولي غرورت نميذاره... تويي که بغضتو قورت ميدي که يه وقت گريه نکني ... تويي که هر آهنگي گوش ميدي ياد يه نفر ميفتي... تويي که تا مياي يه کاري کني ميگي : بيخيال... تويي که واس خودت آواز ميخوني.... تويي که اين روزا توي دنياي مجازي غرق شدي... تويي که حتي توي دنياي مجازي هم خودتو گم کردي... تويي که نميدوني چه ريختي خودتو خالي کن... به سلامتي تو lili [ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:56 ] [ нΛ௱ƐÐ ] اعتــماد... اعتــماد... اگـه یــه روز تـکـیه گـاه شـدی ! مـواظــب بــــاش کـه آوار نـشی ؛ روی سر کـسی کـه ، اعتــماد کــرده بــه آغـوشــت ... !!! [ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, ] [ 14:52 ] [ нΛ௱ƐÐ ] این روزها این روزها آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست [ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, ] [ 23:50 ] [ нΛ௱ƐÐ ] صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد	درباره وبلاگ سلام امیدوارم از وبلاگ خوشتون بیاد.قرار توی این وبلاگ مطالب عاشقانه و مطالب طنز قرار بدیم با نظرات خوب خودتان مارا یاری کنید آرشيو مطالب آبان 1392 تير 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 امکانات وب آمار وب سایت: بازدید امروز : 2 بازدید دیروز : 0 بازدید هفته : 5 بازدید ماه : 273 بازدید کل : 63341 تعداد مطالب : 300 تعداد نظرات : 43 تعداد آنلاین : 1 <
[ طراحي : HAMED ] [ Weblog Themes By :HAMED ]