لبخند و گریه
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان لبخند و گریه و آدرس smile-cry.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





demochat.ir دمو چت

 کاش میشد
بوسه ها را قاب کرد
مثل نامه سوی هم پرتاب کرد
کاش میشد عشق را تقسیم کرد
مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد

[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:25 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 یه روزی آقـــای کـــلاغ،

یا به قول بعضیا جناب زاغ

رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ

پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید

نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید

یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ

وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ

قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد

توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد

روز سوم کلاغه،
رفتش پیش قناری

گفتش عزیزم سلام،
اومدم خواستگاری!


نگاهی کرد قناری،
بالا و پایین، راست و چپ

پوزخندی زد به کلاغ،
گفتش که عجب! عجب

منقار من قلمی،
منقار تو بیست وجب

واسه چی زنت بشم؟
مغز من نکرده تب

کلاغه دلش شیکست،
ولی دید یه راهی هست

برای سفر به شهر،
بار و بندیلش رو بست

یه مدت از کلاغه،
هیچ کجا خبر نبود

وقتی برگشت به خونه،
از نوکش اثر نبود

داده بود عمل کنن،
منقار درازشو

فکر کرد این بار می‌خره،
قناریه نازشو

باز کلاغ دلش شیکست،
نگاه کرد به سر و دست

آره خب، سیاه بودش!
اینجوری بوده و هست

دوباره یه فکری کرد،
رنگ مو تهیه کرد

خودشو از سر تا پا،
رفت و کردش زرد زرد

رفتش و گفت: قناری!
اومدم خواستگاری

شدم عینهو خودت،
بگو که دوسم داری

اخمای قناریه،
دوباره رفتش تو هم!


کله‌مو نگاه بکن،
گیسوهام پر پیچ و خم

موهای روی سرت،
وای که هست خیلی کم

فردا روزی تاس می‌شی!
زندگی‌مون میشه غم

کلاغ رفتش به خونه
نگاه کرد به آیینه

نکنه خدا جونم!
سرنوشت من اینه؟!

ولی نا امید نشد،
رفت تو فکر کلاگیس

گذاشت اونو رو سرش،
تفی کرد با دو تا لیس

کلاه گیسه چسبیدش،
خیلی محکم و تمیز

روی کله‌ی کلاغ،
نمی‌خورد حتی یه لیز

نگاه که خوب می‌کنم،
می‌بینم گردنتو

یه جورایی درازه،
نمی‌شم من زن تو

کلاغه رفتشو من،
نمی‌دونم چی جوری

وقتی اومدش ولی،
گردنش بود اینجوری

خجالت نمی‌کشی؟
با اون گوشتای شیکم!؟

دوست دارم شوهر من،
باشه پیمناست دست کم!

دیگه از فردا کلاغ،
حسابی رفت تو رژیم

می‌کردش بدنسازی،
بارفیکس و دمبل و سیم

بعدش هم می‌رفت تو پارک،
می‌دویید راهای دور

آره این کلاغ ما،‌
خیلی خیلی بود صبور

واسه ریختن عرق،
می‌کردش طناب‌بازی

ولی از روند کار،
نبودش خیلی راضی

پا شدو رفتش به شهر،
دنبال دکتر خوب

دو هفته بستری شد،
که بشه یه تیکه چوب

قرصای جور و واجور،
رژیمای رنگارنگ

تمرینهای ورزشی،
لباسای کیپ تنگ

آخرش اومد رو فرم،
هیکل و وزن کلاغ

با هزار تا آرزو،
اومدش به سمت باغ

وقتی از دور میومد،
شنیدش صدای ساز

تنبک و تنبور و دف،
شادی و رقص و آواز

دل زاغه هری ریخت!
نکنه قناریه؟

شایدم عروسی
بازای شکاریه!

دیدش ای وای قناری،
پوشیده رخت عروس

یعنی دامادش کیه؟
طاووسه یا که خروس؟

هی کی هست لابد تو تیپ،
حرف اولو می‌زنه!

توی هیکل و صورت،
صد برابر منه

کلاغه رفتشو دید،
شوهر قناری رو

شوکه شد، نمی‌دونست،
چیز اصل کاری رو!

می‌دونین مشکل کار،
از همون اول چی بود؟

کلاغه دوچرخه داشت،‌
صاحب بی ام و نبود

 
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:25 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 

  با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.


عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.


با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.


همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.


همسنفت نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.


و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.


با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.


عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.


با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.


همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.


همسنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.


و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست.


همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،


از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.


اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،


آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیباست زنده ام.


ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،


عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.


با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ، طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.


و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ، لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.


با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.


با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.


با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز.


پس ای عزیز راه دورم با من باش ، در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.

 

[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:24 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 بازم دلم گرفته گریه ام اختیاری نیست

گریه ام اختیاری نیست

آخه جز گریه من و کاری نیست

یه عمر از محبت بی نصیبم ای خدا

من غریبم ای خدا

چرا جز گریه من و کاری نیست

اگه عشق همین اگه زندگی اینه

 

نمی خوام چشمام دنیا رو ببینه

[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 18:23 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
 
من زانوهايم رادراغوش كشيده بودم ..............

وقتي ك توبراي اغوش ديگري زانو زده بودي......................

من زانوهايم رادراغوش كشيده بودم ..............
وقتي ك توبراي اغوش ديگري زانو زده بودي......................
>S<
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 15:33 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
ﺍﮔﻪ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﭼﻨﺪ ﺣﺮﻓﻪ ؟
ﺩﯾﺪﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﯼ !؟!!
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﻪ... ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ :

ﺗـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﻮ
 
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:30 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
مـُــدّتـــهاســـت دلـَــــم شـُــــــــــروعــی تـــــازه میـــخــــــواهَــــد...
تـــــــــو بـــــیـــــــا مــَـــــــــــرا دوبـــــــاره آغـــــــاز کـُــن.
 
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:29 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
کآشـ فقـ ـط بودے وقتے بُغـ ـض مے کـ ـردمـ
بغـ ـلمـ میکـ ـردے و میگـ ـفتے

ببیـ ـنمـ چشـــ ـآتـ ـو

منـ ـو نگآهـ کُنـ

گـ ــریه کُنے قهـ ـر میکُنمـ میـ ـرمآ
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:25 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
چقدر لذت داره
وقتی انتظارش رو نداری و دلتنگشی
برات اس ام اس بیاد از طرفش بگه : هنوز قهری؟؟؟
و تو با لبخند جواب بدی نه عزیزم ♥
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:23 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺻﺒﺢ برای یه نفر ﺍﻭﻥ موقعی هست ﮐﻪ
ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﻨه
ﺑﯿﻦ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ
ﺣﻀﻮﺭ ﯾﺎﺭش ﺭﻭ ﺣﺲ ﮐﻨه
ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﻟﻤﺲ ﮐﻨه
ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸه
ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩش ﺑﮕه ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﯼ ﺗﻨﺘﻢ !


شبی پر از ارامش .خوابی عمیق .
فکری فارغ ورویائی شیرین براتون ارزو دارم، شبتون بخیـــــــ♥ـــــر
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:18 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
بدترین ظلم این است:


معشوقت می داند چقدر عاشقشی


اما باز عذابت می دهد.....
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:15 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
خدایا...!!

رو کن اون روزای قشنگتـــــو که تو جیب بغلت قایم کردی...!!
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:13 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

عشقـــــم میدونی چقدر دوست دارم ؟
میدونی چقدر عاشقتم ؟
میدونی چقدر میخوامت ؟
میدونی چقدر دیوونتم ؟
میدونی ؟
انقدر عاشقتم که اگه زمین ورق کاغذ بشه و دریاها مرکب بشن و درخت ها قلم بازم برای نوشتن عشق من نسبت به تو کم هستن ...
عشقم... نفس من ... دوستت دارم ...
عاشقـــــــــــــــــــــتــــــــــــــــــــــــــــــم...
تا نفسام بالا می یاد کنارتم...♥for you

 

[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:2 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
آدما ، تازه بعد تموم شدن رابطه ست که خود واقعی شون رو نشون میدن ..
یه سری وقتی باهات کات میکنن دیگه ازشون هیچ خبری نمیشه ، میرن و پشت سرشون هم نگاه نمیکنن !
یه سری دیگه ، دشمن میشن باهات ، شروع میکنن به پارازیت انداختن رو اعصابت و سعی میکنن به شکل های مختلف با دست گذاشتن رو نقطه ضعف هات و چیزهایی که میدونن روش حساسی ، آزارت بدن و زندگی رو بهت کوفت کنن !

هرروز از خودت می پرسی
" من واقعا چه فکری کردم با خودم که با این آدم، دوست شدم !!!
یا تو دیگه چه جور آدمی بودی من نشناختمت .."

اونوقت یه سری دیگه هستن ، نه خیرشون بهت میرسه ، نه شرشون !
به حرمت اون سالهایی که توو زندگی هم بودین ، سکوت پیشه میکنن و هیچوقتم این سکوت رو نمیشکنن ..
مطمئنی که تمام حرفایی که بهش زدی مثل یه راز واسه همیشه توو دلش می مونه و هیچ وقت هیچوقت اونا رو از کسی دیگه نمیشنوی ..

چه خوبه آدم با کسایی دوستی کنه ، که بعد تموم شدن رابطه ، ازش به عنوان بزرگترین اشتباه زندگی ش یاد نکنه !!
حرمت ها رو از بین نبرید ، بذارین یه خاطره ..
یه ذهنیت خوب ..
از هم توو ذهن تون حک بشه !
[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 13:54 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

نميگم مال من باش ..

نميگم کنارم باش...

حتي نگفتم با اين و اون نباش...

فقط گفتم اگه کسي دلت رو شکست ...

به ياد اونکه دلشو شکوندي باش همين......!!!

[ یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, ] [ 13:43 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
چه خـــوش خیــال اســــت...!

فـــاصلـــه را می گـــویم!

بــه خیــالـش تـــو را از مــن دور کـــرده...

نمی دانـــد،

جـــای تـــو امـــن اســـت ،

اینجـــا در میـــان دل مـــن . . . "

[ شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:46 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

اگر ماه بودم به هرجا که بودم

سراغ تورا از خدا می گرفتم

وگر سنگ بودم به هرجا که بودی

سر رهگذار تو جا می گرفتم

اگر ماه بودی به صد ناز شاید

شبی بر لب بام من می نشستی

وگر سنگ بودی به هرجا که بودم

مرا می شکستی مرا میشکستی

 

[ شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:15 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 از یک عاشق شکست خورده ای پرسیدم :

    بزرگترین اشتباه ؟ گفت : عاشق شدن       گفتم بزرگترین شکست ؟ گفت : شکست عشق

گفتم بزرگترین درد ؟ گفت : از چشم معشوق افتادن

          گفتم بزرگترین غصه ؟ گفت : یک روز چشم های معشوق رو ندیدن

                                  گفتم بزرگترین ماتم ؟ گفت : در عزای معشوق نشستن

     گفتم قشنگترین عشق ؟ گفت : شیرین و فرهاد

     گفتم زیباترین لحظه ؟ گفت : در کنار معشوق بودن

    گفتم بزرگترین رویا ؟ گفت : به معشوق رسیدن

         پرسیدم بزرگترین آرزوت ؟ اشک تو چشماش حلقه زد و با نگاهی سرد گفت : مرگ

معنای عشق عشق یعنی

 

 
[ شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, ] [ 21:7 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 

  בآريم جآيے زنـבگے ميڪنيم ڪـِ :

 هَــــــــرزگــــــــــے مــُـב ؛

 بـــــــــــــے ـآبــــــرويـــے ڪـــــــلـــــــــــآس ؛

 مَســتـــــــےُ בפּב تَفـــــــــــــــــــــــــــــريـح

 בزב بــפּـــــــــבטּُ لــآشــــــــــــــــــخورےُ

 گـُـــــــــــرگ بـــפּבטּ رَمز مُوفقـــــيتــِ ... !

 

 بــزار با حــِـســِ دِلـتــَــنــ ـگــی

فَــرامـــوشِــتـ کُـنــَمـ دیگــهـ

کـــِنـآرِ همــ نــَـشُــב بآشــیمـ

بایــَـد رد شیمـ زِ هَمــدیــگــهـ


نِــگـاهِــتـ رو بــِ روتــ بآشــهــ

نــَبــینهــ اَشــکـِ چشـ ـمــآمـــو

نِمـــیگــَمــ بــِــتـ خُــداحافـِـظـ

نِمــــیزارهـ פֿـــבا تــنهــاستـــ



خــُــداحافــِظ ..خدا حافظـ تمــومِ خآطِــراتِــ مَــن

حـَرومــَمـ خآطــِـراتــِ تــو..حَـلآلــِتـ خآطــِرآتــِ مــَن



 بــراے בرב ه ـــایــم نشانــہ مـــے گــذار....!!!

Ґتـــا یاב بمانــב ؛

Ґڪــجـــا בستــ פֿـــבا را ره ــــا کر ـבـــہ ا.....!

ــــωــڪــــہ ے زنـבگــــے اҐ

                    شیــر نـבارב ..

              اما همیـــטּ פֿـطیــــــــــــــــ ــ

                                                  ڪـــہ مرا بـــہ تــפ

                           פصــلـ نگــــہ مــــے בارב ... را בوــωـت בارمـــــــــــــــ ...!


297562_2679ba6


 
[ جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:11 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 

انصـافـــ نیـستـــ ... 


ڪہ دنیـا آنقـدر ڪوچـڪ باشَـد
 ڪہ آدَمــ هـاے  تـڪرارے را روزے صَـد بـار ببینـیمــ ...


 و آنـقَدر ...


بـزرگـــ بـاشَـد ڪہ نَتوانیمـــ آטּ ڪسے را ڪہ میخـواهیـمــ حَتـے یـڪـ بـار ببینیـمـ ...

 


 
[ جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:10 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 آغـــ ـوش گــَ ـرمــَم بـ ـآش...


بگــ ـذآر فــَرآمـــ ـوش کــُ ـنــَم لــَحــظـہ هــآیی رآ کــ ـہ

دَر سـَ ـرمــآی بـــیــکــَ ـســــــــــی لَرزیـــ ــدَم...

 


 
[ جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:9 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 

آغوشتـــــــ را دوستـــــــ دارمـــــ

امــــا

 

از دوباره بــــی پناه شدن


می ترسمــــــ...!

 


 
[ جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:8 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 


نمایش احساسات با عکس های زیبا

آمدی بشنوی بمانی
آمدی شنیدی، رفتی!
حالا سال‌هاست دیگر
کسی از لب‌هام نشنیدَه‌ست: "دوستت دارم"




میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه :
این که هر کاری در توانت هست براش انــــجام بدی ،
آخــــرش بـرگرده بگه :
مگه من ازت خواستم . . . / .


[ جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ] [ 17:5 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
[ جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, ] [ 14:53 ] [ нΛ௱ƐÐ ]

 

خدایا !
برایم خـــــــــط و نشان دوزخت را نکش
جــــــــــهنم تر از نبودنش
جایی را ســـــــــراغ ندارم

 

 

[ پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:, ] [ 23:38 ] [ нΛ௱ƐÐ ]
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 12 صفحه بعد
درباره وبلاگ

سلام امیدوارم از وبلاگ خوشتون بیاد.قرار توی این وبلاگ مطالب عاشقانه و مطالب طنز قرار بدیم با نظرات خوب خودتان مارا یاری کنید
آرشيو مطالب
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 65
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 159
بازدید ماه : 158
بازدید کل : 63517
تعداد مطالب : 300
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

<