لبخند و گریه | ||
|
روزی مردی خواب عجیبی دید.دید که رفته پیش فرشته ها و به کارهای آنها نگاه می کند .هنگام ورود دسته ی بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آنها را داخل جعبه هایی می گذارند.مرد از فرشته ای پرسید: شما دارید چکار می کنید؟ مردم را از خداوند تحویل می گیریم .مرد کمی جلوتر رفت . باز دسته ی بزرگی از فرشتگان را دید که کاغذ هایی را داخل پاکت می کنند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند .مرد پرسید : شماها چکار می کنید ؟ به زمین می فرستیم .مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته .مرد با تعجب از فرشته پرسید : شما اینجا چه می کنید و چرا بیکارید؟
بفرستند ولی عده ی بسیار کمی جواب می دهند .مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟ نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |